...

ساخت وبلاگ

ساعت یک از اداره رفتم خونه خودمون لباس و کفش برای بچه‌ها برداشتم و پیاده رفتم خونه مادرجون... همون ساعت دو و نیم رسیدم... توی گرما ... قرار بود بعد از ظهر برم نشست کتابخوانی اداره... میخواستم بچه‌ها رو هم ببرم... شاید که (آه... دیگران ببینند و متوجه شوند که آدم بچه‌دار نمی‌تواند تمام وقت در اختیار اداره‌اش باشد... آه... اما چه فایده...) خلاصه مادرجون دختری رو نگهداشت و من با پسری رفتم... تا هفت و نیم از مراسم بیرون اومدیم... ......
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shomareye4o بازدید : 2 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 10:52

حسن تو همیشه در فزون باد رویت همه ساله لاله گون باد اندر سر ما خیال عشقت هر روز که هست در فزون باد هر سرو که در چمن درآید در خدمت قامتت نگون باد چشمی که نه فتنه تو باشد چون گوهر اشک غرق خون باد چشم تو ز بهر دلربایی در کردن سحر ذوفنون باد هر جا که دلیست در غم تو بی صبر و قرار و بی سکون باد قد همه دلبران عالم پیش الف قدت چو نون باد هر دل که ز عشق توست خالی از حلقه وصل تو برون باد لعل تو که هست جان حافظ دور از لب مردمان دون باد + نوشته شده در  ۱۳۹۵/۱۰/۲۶ساعت   توسط   |  ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : تفالی,حافظ,عزیز, نویسنده : shomareye4o بازدید : 5 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 13:25

پسر پهلوان من... وزنه یک کیلوگرمی رو از روی ترازوی مادرجون برداشته کشیده به دندان... وقتی اون رو ازش میگیرم و بهش میگم مامان جون این خیلی خطرناکه... و خدانکرده می‌افته روی پات... قبول نمیکنه... گریه میکنه و میخواد که اونو بهش پس بدم... و به سختی آروم میشه... ای پسررررررر رفتیم خونه... صدای آهنگ شاد از شبکه پویای تلویزیون بلند شده، دختری مشغول حرکات موزون میشه... عزیزم این رو توی مهمونی پنجشنبه دیده و براش جالب بوده... تا میبینه من نگاهش میکنم... ساکن میشه و خجالت میکشه... میگم مامان جون چقدر قشنگ رقصیدی... بازم برقص تا برات دست بزنم... میاد آشپزخونه و میگه تو میخندی. ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : فال سه شنبه 16 مهر 92,کیهان سه شنبه 16 مهر,روزنامه کیهان سه شنبه 16 مهر,فال روز سه شنبه 16 دی 93,فال سه شنبه 16 مهر,فال سه شنبه 16 دی 93,کیهان سه شنبه 16 مهرماه,فال سه شنبه 16 اردیبهشت 93,فال روز سه شنبه 16 اردیبهشت 93,فال روز سه شنبه 16 مهر 92, نویسنده : shomareye4o بازدید : 10 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:36

امروز از خواب بودن پسری استفاده کرده و مشغول شستن دستشویی شدم... وقتی وسط کار پسری بیدار شد... دخترمون کمکم کرد و مواظبش شد... کلی باهاش بازی کرد و کلی خنده‌اش رو درآورد تا من بتونم کارم رو تموم کنم... دخترم تمام تلاش خودش رو کرد ولی با این حال از دست شیطنت‌های این پسر سه بار مجبور شدم دستام رو بشورم و برم پسری رو از در دستشویی دور کنم و و اتاق ببرم... دختر گلم ازت ممنونم که کمکم کردی... راستی دختری در طول این هفته مشغول جمع‌کردن خوراکی و وسایلش هست برای بردن به باغ... برای زمانی که با بچه‌ها و زن‌دایی میرن دور و استراحت می‌کنن... کیف کولیش رو آماده کرده... یک ظ ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shomareye4o بازدید : 8 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:36

صبح پا شدم و وسایل باغ رو آماده کردم... امروز چند تا کیف و ساک دارم... یکی کیف وسایل خودم که غذای بچه ها و لباساشون داخلش... یکی ساک پتوها و لباس گرم... که موقع برگشتن و توی ماشین ازشون استفاده میشه و یکی کیف کولی دختری که توی این چند روزه تدارک دیده... پوشیدن لباس دختری، لباس پوشیدن تن پسری... جمع کردن رختخواب‌ها و پختن سیب‌زمینی و تخم مرغ آب‌پز پسری که اینو بهتر از همه چیز توی باغ می‌خوره... (همسر پاشده! دوش گرفته! آماده شده... و میگه من میرم دعای ندبه...خواستین برین بیایین دنبال من، مسجد!!!) گفتم اینهمه وسیله و بچه ها که خواب هستند!... در حالی که به سمت خروجی میره ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shomareye4o بازدید : 7 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:36

پسرمون... دستش رو دراز می‌کنه سمت اتاق خودشون... همراه با صدایی که از خودش درمیاره... معنی‌اش اینه که بیاین منو ببرین توی اتاق... وقتی طول بکشه... در حالت نشسته سرش رو میگذاره روی زمین و گریه میکنه... یه کمی دیگه سرش رو بلند میکنه و این کار رو دوباره تکرار میکنه... وقتی میری به سمتش دستاش رو برای بغل شدن بالا میاره و بعد همچنان به سمت اتاق توی اتاق رو نشون میده... وقتی میری داخل... یه بار دیگه دستش رو بلند میکنه و چیزی که میخواد نشون میده... معمولا چیزهایی که میخواد... توپ بزرگ داخل وان روی میزه بالاییه که خیلی بزرگه... یا عدد سه بادی که از بالا آویزونه... معمولا چیزه ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : shomareye4o بازدید : 5 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:36

دخترمون امروز خونه مادرجون... موقع آماده شدن ما برای رفتن به خونه خودمون... بد قلقی کرد... و بهانه گرفت... می‌گفت کیک میخوام... کمی گریه کرد... شب موقع خواب... بعد از خوابیدن باباش و پسری که با هم رفتیم آشپزخونه آب بخوریم... بهش گفتم چرا امروز ناراحتی کردی... گفت آخه صبح نتونستیم با مادرجون بریم... مغازه خرید کنیم... هیچکسی نیومد پیش داداش... هر روز خاله م... می‌اومد... امروز نیومد... دختری من برات توضیح دادم که خاله لطف میکنه هر روز میاد و مواظب داداش میشه تا تو و مادرجون برید بیرون... اما اون وظیفه‌ای نداره... شاید یه روزی خودشم کار داشته باشه... ما نباید از هیچ کسی انت ......ادامه مطلب
ما را در سایت ... دنبال می کنید

برچسب : سه شنبه 23 اردیبهشت 1393,سه شنبه 23 اردیبهشت,سه شنبه 23 اردیبهشت 93,فال سه شنبه 23 مهر,فال امروز سه شنبه 23 اسفند,فال سه شنبه 23 مهر 92,فال سه شنبه 23 دی 93,فال سه شنبه 23 اردیبهشت 93,فال سه شنبه 23 مهر 1392,فال سه شنبه 23 اردیبهشت, نویسنده : shomareye4o بازدید : 14 تاريخ : پنجشنبه 25 شهريور 1395 ساعت: 21:36